×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

متنوع

× ..........
×

آدرس وبلاگ من

sairoos.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/kazhdom

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

قشنگی زندگی...

قشنگی زندگی

یه جـاهای قشنـگی تو زنـدگی هـست

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمیاونی که زود میرنجه زود میره، زود هم برمیگرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره، اما دیگه برنمیگرده ...

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی

رنج
را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را می‏بره و از میانشون
می‏گذره از بعضی آدم‏ها بگذری و برای همیشه قائله رنج آور را تمام کنی.

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
بزرگ‌ترین مصیبت برای یک
انسان اینه که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته‌باشه نه شعور لازم برای خاموش ماندن.
به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی

مهم نیست که چه اندازه می بخشیم بلکه مهم اینه که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود داره.
به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی

شاید کسی که روزی با تو خندیده رو از یاد ببری، اما هرگز اونی رو که با تو اشک ریخته، فراموش
نکنی.
به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگ‌ترین هنر دنیاست.

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
از درد های کوچیکه که آدم می ناله؛ ولی وقتی ضربه سهمگین باشه، لال می شه.

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
اگر بتونی دیگری را
همونطور که هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی؛ عشق تو کاملا واقعیه.
به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی

همیشه وقتی گریه می کنی اونی که آرومت میکنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه میکنه عاشقته.
به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی

کسی که دوستت داره، همش نگرانته. به خاطر همین بیشتر از اینکه بگه دوستت دارم میگه مواظب خودت باش.

و بالاخره خواهی فهمید که :
همیشه یک ذره حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود
" هست.


یک کم کنجکاوی پشت "
همین طوری پرسیدم"
هست.

قدری احساسات پشت "
به من چه اصلا
" هست.


مقداری خرد پشت "
چه
میدونم
" هست.

و اندکی درد پشت "
اشکالی نداره
" هست.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

زندگی چون گل سرخ است

پر از عطر... پر از خار... پر از برگ
لطیف...

یادمان باشد اگر گل چیدیم

عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار همند...!

گاهی به گذشته باید خندید

 به اینده باید خندید

  به غمو غصه باید خندید

گاهی به ادمهای گرگ هم باید خندید

اره این روزگاره که ادمهارو گرگ میکنه

پس به روزگار هم باید خندید

پول نداشته باشی ابرو نداری ؟

پس به هر چه پول و ابرو هم باید خندید

مراسم با شکوهی بود

به هرچه مراسم با شکوه هم باید خندید

گاهی به منطق و احساس هم باید خندید

به هرچه کلاسه پوچ و شلوار اتو کرده و حرفهای گنده گنده هم باید خندید

باید خاکی بود

عاری از هرچه نا پاکی بود

34

یک چراغ خاموش است، یک چراغ روشن نیست!!
کوچه ای که تاریک است جای شعر گفتن نیست
هر دو پوچ می مانیم، هر دو پوچ می میریم
من که عاشق او بود، او که عاشق من نیست
مثل اشتباهی محض، در تضاد با خویشیم
آدم آهنی هستیم، جنسمان از آهن نیست
مرد مثل دخترها، گریه می کند آرام
زن اگرچه بغض آلود، فرض می کند "زن " نیست
بی پناه و سرگردان، در تمام این ابیات
اتّفاق می افتد، شاعری که اصلاً نیست
باز شعر می گویم، گرچه خوب می دانم
شعر فلسفه باز
ی ست، جای گریه کردن نیست!



ای مــتــرســکـــــ !

آنقدر دست هایت را باز نکن ،

کسی تو را در آغوش نمی گیرد ،

ایــســتــادگــی همیشه تــنــهــایــی میاورد ...

زندگی باید کرد!

                                  

                                       گاهی باران همه دغدغه اش باغچه نیست

                             گاهی از غصه تنها شدنش می بارد

                            زندگی باید کرد!

                            گاه با یک گل سرخ

                           گاه با یک دل تنگ

                           گاه باید رویید درپس این باران

                           گاه باید خندید بر غمی بی پایان

                              

 

گاهی باران ....



گاهی باران همه دغدغه اش باغچه نیست

گاهی از غصه تنها شدنش می بارد

زندگی باید کرد!

گاه با یک گل سرخ

گاه با یک دل تنگ

گاه باید رویید درپس این باران

گاه باید خندید بر غمی بی پایان


35

هیچستان.....

به سراغ من اگر می‌آیید،
پشت هیچستانم.
پشت هیچستان جایی است.

پشت هیچستان رگ‌های هوا، پر قاصدهایی است
که خبر می‌آرند، از گل واشده دورترین بوته خاک.

روی شن‌ها هم، نقش‌های سم اسبان سواران ظریفی است که صبح
به سر تپه معراج شقایق رفتند.

پشت هیچستان، چتر خواهش باز است:
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود،
زنگ باران به صدا می‌آید.

آدم این‌جا تنهاست
و در این تنهایی، سایه نارونی تا ابدیت جاری است.

به سراغ من اگر می‌آیید،
نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من.....


ساقی....

سبو بشکست ، ساقی ! همتی از غصه می میریم

شکسته تیله ها را بر لبم کش تا سحر گردد

در میخانه را قفلی بزن ترسم که ولگردی

ز درد آتشین زخم خبر گردد

 خبر گردد

به پیراهن بپوشان روزن میخانه را ساقی

 که چشم هرزه گردان هم نبیند ماجرایم را

به خویشم اعتباری نیست ، گیسو را ببر ساقی

 و با آن کوششی کن تا ببندی دست و پایم را

 ز خون سینه ام ، ساقی ! بکش نقش زنی بی سر

 به روی آن خم خالی که پای آنستون مانده

 به زیر طرح آن بنویس با یک خط ناخوانا

 به راه دشمنی مانده ز راه دوستی رانده

و دندانهای من سوراخ کن با مته ی چشمت

 نخی بر آن بکش ، وردی بخوان آویز بر سینه

 که گر آزاده ای پرسید روزی : پس چه شد شاعر

 نگوید : مرد از حسرت بگوید : مرد از کینه

باران ...

از بارش مکرر باران دلگیر نشو

باران می بارد تا دلت بارانی شود

باران می بارد تا شادت کند نه آنکه بغضت بگیرد

باران میداند راز تو را که قدم میزدی در آن کوچه های خیس

باران را با نگاه غنچه ای بنگر که در آغاز شکفتن است نه با نگاه چتری که باز میشود

 

 

مجنون با انگشت روی خاک مینوشت : لیلی .... لیلی

پرسیدند چه میکنی ؟

گفت : چون میسر نیست من را کام او ...... عشق بازی میکنم با نام او

به که گویم غم خویش ؟

به سکوت شب سرد ؟

یا گل پرپر یاس ؟

ای سراپا همه ناز....

دوریت را چه کنم ؟

تو نباشی به یک پلک زدن خواهم مرد ......

سهـــراب يادت هست كه گفتي قايقـي خواهم ساخت ...

خواهم انداخت دراب...

دور خواهم شد از اين شهر غريب؟!

قايقت جا دارد !؟

من هم از همه اهل جهان دلگيرم ...

گفتم:�بدوم تا تو همه فاصله ها را�

تا زودتر از واقعه گویم گله ها را

چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در
من اثر سخت ترین زلزله ها را

پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست
از
بس که گره زد به گره حوصله ها را

ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم
وقت
است بنوشیم از این پس بله ها را

بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یک
بار دگر پر زدن چلچله ها را

یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش
بگذار
که دل حل بکند مسئله ها را

...

یکشنبه 11 آذر 1391 - 12:57:04 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


پاییز


زیباست


لبخند


همین اینک آغاز کن


ماندن هنر میخواهد


پدر....


سخنان بزرگان


سخنانی زیبا و دلنشین از جنس دلتنگی (+ عکس)


نگاه شما: تصاویر دیدنی از پاییز روستای اتو


راز دلتنگی


نمایش سایر مطالب قبلی

پیوند های وبلاگ

;k
آمار وبلاگ

107299 بازدید

35 بازدید امروز

43 بازدید دیروز

272 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements