زندگی نامه جبران خلیل جبران
جبران خلیل جبران در ششم ژانویه سال 1883 در خانواده ای مسیحی در شمال لبنان به دنیا آمد.
مادرش زنی عارفه و بزرگوار بود و پدرش مردی بی مسئولیت که با کارهایش خانواده را به ورطه ی فقر کشاند.
از آن جا که جبران در فقر بزرگ میشد از تحصیلات رسمی بی بهره ماند و آموزش هایش محدود به ملاقات های منظم
با یک کشیش روستایی بود که او را به اصول مذهب و انجیل و زبان های سوری و عربی آشنا کرد.
او 8 ساله بود که پدرش به علت عدم پرداخت مالیات به زندان افتاد و حکومت عثمانی اموالشان را ضبط وخانواده را آواره کرد.
در سال 1895 در سن 12 سالگی جبران با مادر،برادر و خواهرش،لبنان را ترک و به آمریکا رفتند.وی در آنجا به مدرسه رفت.
در مدرسه اشتباهی در ثبت نام،نام او را برای همیشه تغییر داد و به خلیل جبران تبدیل کرد که علی رغم تلاش برای
بازیابی نام کاملش تا پایان عمرش برجا ماند.جبران در سال 1896 با فرد هلندی ملاقات کرد
و از آن پس وارد مسیر هنر شد.اوجبران را با اساطیر یونان،ادبیات جهان و عکاسی آشنا کرد.
برای خواندن ادامه ... به ادامه مطلب مراجعه کنید
2سال بعد او دوباره به لبنان بازگشت تا مدرسه ی <الحکمه> تحصیل کند.
استعداد شگرف او در همان دوران دانش آموزی آشکار شد.زمانی که نخستین طرح های پیامبر را ? البته به زبان عربی ?
روی کاغذ آورد و با نقاشی خیالی از سیمای شخصیت های معروف عرصه علم و ادب همچون عطار، ابن سینا ، و جهان عرب از قبیل ابن خلدون و ... ، توجه اهل هنر را به خود جلب کرد .
این نویسنده توانمند از ایام نوجوانی گام در مسیر هنر ، شعر و نویسندگی گذاشت .
در سن 15 سالگی مدیر مجله <الحقیقه> شد و در سن 16 سالگی اولین شعرش به چاپ رسید .
جبران پس از تکمیل تحصیلاتش روانه ی فرانسه شد . کتاب "روان سرکش" را نوشتکه در بیروت به چاپ رسیده و دولت عثمانی را سخت مضطرب کرد.
برنوشته ی او تهمت زدند و انبوهی از این کتاب را در میدان عمومی شهر بیروت به آتش کشیدند.
در سال 1910 بار دیگر به آمریکا رفت و در نیویورکانجمن شاعران و نویسندگان عرب را تشکیل داد.
عشق او به مادر و وطنش ستودنی بود. در بال های شکسته می نئیسد: "هر وقت که چشم هایم را می بندم، آن دره ها را می بینم سرشار رمز و راز و عظمت خویش و آن کوه های پوشیده از شکوه بزرگی را که دست به آسمان می بازند.
هر وقت که گوش هایم را بر هیاهوی شهر می بندم زمزمه ی جویبارها را می شنوم و نغمهی شاخه ها را "
زنان زیادی در اندیشه و زندگی جبران تاثیر گذار بوده اند .
از جمله مادرش و سلما . مادر برای جبران تجسمی از مظهر خداست . در بال های شکسته می گوید:
زیباترین لطفی که زبان بشریت را می تراود، کلمه مادر ،قشنگ ترین ندا مادر است .
کلمه کوچکی سرشار از امید و عشق و عاطفه . سلما در زندگی جبران نقش زیادی داشت .
او در آستانه 20 سالگی با سکوتی که در گلو داشت رو به روی ظلم کشیشان می ایشتد و غم چشمانش را
در ذهنیتجبران به گونه ای حک می کند. که بعد ها از اندیشه . رنج و سکوت سلما . کتاب پیامبر زاده مشود یکی از بارزترین نکات نوشته های جبران ردپای تجربه های شخصی نویسنده است که همه نوشته هایش احساس می شود.
او صادق است و پاک . محیط مسیحی ? اسلامی لبنان بر روحانیت جبران تاثیرات بسیار داشت.
او پس از آشنایی با سلما که در سن 18 سالگی اتفاق افتاد، رفته رفته عقایدش به اسلام نزدیک و نزدیک تر می شد.
جبران خلیل بعد از پایان تحصیلاتش در فرانسه دوباره به آمریکا رفت و در سال 1931 ندای آسمانی، جبران را به بازگشت خواند
و جان شیفته ی او در ساحل فراق در برگرفت و جسمش را به زادگاهش سپردند.
از آثار ارزشمند او می توان از :
موسیقی ، عروسان دشت ، ارواح سزکش ، اشک لبخند ، بال های شکسته ، کاروان های و طوفان ها ، نو گفته ها و نکته ها ، دیوانه ، نامه ها ، ماسه و کف ، پیشتاز ، خدایان زمین ، سرگردان ، مسیح فرزندان انسان ، پیامبر و باغ پیامبر نام برد .
پس از مرگ جبران ، خانم "باربا رایانگ" کتاب <باغ پیامبر> را در سال 1933 تکمیل و منتشر کرد
و جیسون لین در سال 1979 سه گانه ی جبران را با انتشار کتاب <مرگ پیامبر> به پایان رساند.
سخنانی زیبا و دلنشین از جنس دلتنگی (+ عکس)
نگاه شما: تصاویر دیدنی از پاییز روستای اتو
107269 بازدید
5 بازدید امروز
43 بازدید دیروز
242 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian